...اوضاع بدی بود مسیر رو اشتباه اومده بودیم دلامون خیلی آشفته بود اون برخورد آرامش رو از مون گرفته بود نمیدونستیم باید از کدوم مسیر بریم دنبال چاره بودیم که نور جراغ یک اتومبیل توجه مارو به خودش جلب کرد دوستم سریع به طرفش رفت راننده بی معطلی ماشین رو نگه داشت
ـــآقا ببخشید این موقع مزاحم شدیم آیا راهی داره که ما این مسیر روبرگردیم
ـــخواهش میکنم عزیزم بله راه داره پشت سر من بیا
ـــپس صبر میکنید من ماشینمو روبراه کنم؟
ـــچراکه نه تا صبح هم بخوای صبر میکنم
دوستم انگار دلش آروم شد با این حرف اون غریبه !!
گفتم غریبه اما اون غریبه نبود برادر دینی ما بود وبرادریش رو هم ثابت کرد
باخودم گفتم اگه من جای اون آقا بودم چه کار میکردم؟