سفارش تبلیغ
صبا ویژن
فریب شیطان زینت می دهد و به طمع می اندازد . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :17
بازدید دیروز :0
کل بازدید :13113
تعداد کل یاداشته ها : 12
103/9/22
8:30 ع

یا زینب (سلام الله علیها)

میدانیم که دلت  شرحه شرحه است از فراق حسین(علیه السلام)

میدانیم داستان سر مبارکت ومحمل را

میدانیم قصه رقیه سه ساله ات

میدانیم غصه تو و غربت شام

اما با تمام هستی مان میگوییم

                                                کلنا عباسک یا زینب

 

                                          همه ما عباس تو ایم


93/9/21::: 10:2 ع
نظر()
  

پیاده روی اربعین

جاده ای که من را به تو میرساند آقا ،دور است میدانم

پر پیچ وخم است آقا میدانم

پر خطر است میدانم اینها را ،اینها که مشکل نیست؛ با اینها کنار می آیم مولا جان ،پای دلم را چیز دیگری بسته

گیر کارم جای دیگری است بالهایم سنگین گناهند آقا

پای آمدنم لنگ میزند سیاهی دل پاپیچ حرکتم شده وگرنه دوستت دارم آقا

بگیر دست دوستانت را سرور من


93/9/20::: 12:24 ص
نظر()
  
  

همیشه هستن کسانی که نام وایران و ایرانی رو درسرتا سر دنیا فریاد بزنن باید دست کسانی رو که به خاطر این مردم ارزشمند از منافع مادی خود صرف نظر میکنن بوسید این بار هم حسین علیزاده این هنرمند مردمی این کار رو با رد کردن نشان شوالیه از جانب سفارت فرانسه به نحو احسن انجام داد به امید سرفرازی وطن وهنرمندان متعهدش 

 


93/9/9::: 8:55 ع
نظر()
  

هفته ای دیگر گذشت و سیاهی به دل شب زده ام ماند

میخواستم منتظر خوبی باشم اما تیرگی گناهانم مجال انتظار نداد 

میخواستم پرواز کنم به کوچه پس کوچه های عشق تو ...اما  اما...سنگینی بالهای لجن مال شده ،جان پروازم را گرفت

میخواستم با توباشم  باتو یی که بهترینی !

اما امان از رفیق بد امان امان!!!!!

میخواستم که خلوتم را تو پر کنی 

میخواستم دلم را نو پر کنی

چشمم را تو پر کنی

دنیایم را تو پر کنی

اما غفلت نگذاشت گناه نگذشت نسیان نگذاشت! 

با این همه لغزش وگناه واشتباه دلم به سفارش تو خوش نزد پروردگار عالم 

دست بردامان تو در محضرش آماده میشوم تورا شفیع میبرم تا شاید... که نه حتما شفاعت تو مقبول افتد

پس از یک هفته سرگردانی در کوچه های سردر گم معصیت لحظه ای دلم را به انتظار تو پیوند میزنم تا شاید یاد تو غبار از دل بیچاره ام بزداید

شاید مس دلم با انتظار حضور تو زر شود 

مرا دریاب ای صاحب من ای مولای گنهکاران

یا صاحب العصر والزمان....


  
   1   2      >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ از وقتی‌ این‌ ظرف‌های‌ تفلون‌ را خریده‌ بودیم‌، چند بار گفته‌ بود «یادت‌نره‌! فقط‌ قاشق‌ چوبی‌ به‌ش‌ بزنی‌.» دیگر داشت‌ بهم‌ بر می‌خورد. با دل‌خوری‌ گفتم‌ :«ابراهیم‌! تو که‌ این‌قدرخسیس‌ نبودی‌.» برای‌ این‌ که‌ سوء تفاهم‌ نشود، زود گفت‌ «نه‌! آدم‌ تا اون‌جا که‌ می‌تونه‌،باید همه‌ چیز رو حفظ‌ کنه‌. باید طوری‌ زندگی‌ کنه‌ که‌ کوچک‌ترین گناهی‌ نکنه‌.»